پنل ارسال خبر
نسخه چاپی
روزه‌داری عشایر با عطر خلوص و سادگی/ اینجا سفره‌ها یک رنگ دارد

گزارش: صدیقه امیدی - خبرگزاری مهر

رمضان که می‌آید، بوی نان تازه و شیر برنج سحری با ستاره و کوه و جنگل در کهگیلویه و بویراحمد پیوند می‌خورد، عطر خلوص و سادگی در دشت و دمن می‌پیچد و عشایر نقش عشق بر بوم زندگی می‌زند.

  رمضان‌های وُردهای(سکونتگاه) عشایری حال و هوایی دارد سرشار از خلوص نماز و نیایش و سجود. سرشار از عشق و بندگی و حضور.

دنا نشینان کوچرو فارغ از روزمرگی ها بر پهنه مخملین دنا همچون روزهای دیگر با صدای پرندگان بر می‌خیزند و سفره سحریشان کاسه شیری است و نان تازه‌ای که زن خانه پخته است.

آنچه در سر سفره حاضر می‌شود، محصول تولیدی خانواده و حاصل دسترنج آنهاست از ماست و دوغ و شیر گرفته تا گوشت و مرغ. چای نیز یار دیرینه مردم عشایر است که بر آتش دم می‌کشد و عطرش تا چند وُرد آنطرف تر در فضا می پیچد.

 

اینجا در پای دنا از سفره‌های رنگارنگ خبری نیست، سفره‌ها همچون دل‌های عشایر ساده و بی‌ریاست. سفره‌هایی که در آن برکت موج می‌زند و صفا می‌جوشد.

چشمشان به سفره‌های رنگارنگ شهری نیست. از خدا روزی می‌طلبند و از طبیعت روزی می گیرند و روزه داری می‌کنند.

تا قبل از ورود رادیو، بانگ خروس و رویت فجر و غروب آفتاب راهنمای روزه‌داران بود. پیران و کهنسالان به خوبی و از روی نشانه‌های آسمان، وقت اذان را تشخیص می‌دادند.

آن روزها هر کس که زودتر بیدار می‌شد با صدای الله اکبر دیگر چادر نشینان را بیدار می‌کرد. ابتدا زن و مرد بلند می‌شدند. مرد آتش می افروخت و زن نانی در سفره می‌گذاشت و از مشک دوغی در پیاله‌ای می‌ریخت و سفره را مهیا می‌کرد تا فرزندان یکی پس از دیگری برخیزند و پای سفره بنشینند.

در میان وزش نسیم سحری و طلوع فجر، نماز می‌خواندند و پس از سحری نمی‌خوابیدند و هرکس کار روزانه خود را با درخشش ستاره صبح آغاز می کرد.

 

عشایر هیچگاه از حال هم بی‌خبر نیستند و اگر خانواده‌ای در هنگام سحر یا افطار غذایی نداشته باشد، همسایه‌اش آنها را برای خوردن غذا به چادرش دعوت می‌کند.

معاش عشایر از طبیعت تامین می‌شود و اگر طبیعت دچار بلا می‌شد، عشایر تلاش می‌کردند تاثیر این بلا را در زندگی خود کم کنند.

در سالهای قحطی و خشکسالی و یا زمستان‌های بی‌علف، سنتی در میان عشایر جاری بود که تعاون و ایثار در آن موج می‌زد.

این سنت دیرینه را که از گذشتگان پاک سرشت به ارث برده بوند، "نِکار" یا "شیروَره" نام داشت.

نکار یا شیروره یکی از راهکارهای بیشمار همکاری و تعاون مردمان زاگرش نشین است. نکار یا شیروره ابزار و وسیله ای است چوبین که در اندازه‌گیری مایعات به ویژه شیر بکار گرفته می شد. چوب نکار معمولاً از جنس درخت کلخنگ، بن، بلوط و یا دیگر چوب‌های خوش عطر و سفت انتخاب می‌شود.

 

وقتی که شیردهی  بز و میش و گاو در اواخر فصل تابستان تا اواسط پاییز، کم و به تدریج به پایان می‌رسید و یا به دلیل خشکسالی و قحطی شیر کم دام کفاف ظروف و وسایل تولید و جوشانیدن و مایه بندی ماست و پنیر و دوغ زنی و تولید کره را نمی داد، زنان خوش فکر و همیار عشایر برای معاش خانواده راهکاری نو و تازه دست زدند و با هم قرار گذاشتند که هر روز شیر دام هر ورد (سکونتگاه) به یک خانوار داده شود و زن آن خانواده با دریافت شیر بیشتر به تولید مواد دلخواه در نوبت نکار خود بپردازد.

با توجه به تعداد دام و شیردهی آنها، مقدار شیر خانواده‌ها با هم متفاوت بود. برای رفع این مشکل و جهت دادگری و عدالت در سهم هر یک، وسیله نکار را ابداع کردند. در کنار ابزار نکار، ظرفی مشخص را نیز به عنوان پیمانه انتخاب می کردند و شیر هر خانواده را در آن ریخته و چوب اندازه گیری نکار را درون شیر قرار می‌دادند و مقدار شیر هر خانواده در هر روز مشخص می‌شد.

اگر مالی دارای چهار خانواده بود و یکی سه نکار و دیگری دو نکار و دو خانواده دیگر هر کدام یک نکار شیر تحویل داده بودند، نسبت می گرفتند و به نسبت مقدار شیری که نکار کرده بودند، سهم می‌بردند.

روزه داری، مردان و زنان عشایر را از کار و تلاش باز نمی‌دارد و خورشید که از پس کوه سر بر می‌آورد، یاران دیرینه کوه و دشت فارغ از تشنگی یا گرسنگی گله را به چرا برده و از کوه هیزم آورده و کارهای روزمره را از سر می‌گیرند.

 

این روزها گرما در ییلاق عشایر نیز سایه انداخته و چوپان روزه دار در میان شعله های گرمای چله تابستان و اشعه‌های تند آفتاب از گله را از کوه بالا می‌برد تا گوسفندان از علفای رسته در کوه تغذیه کنند.

غروب که می شود و جنگل و دشت در سکوتی فرو می رود، چوپان روزه دار از کوه بر می گردد و بر سفره‌ای ساده، شیر برنجی می‌خورد و یا نان و کشکی که به دست مادر خانه مهیا شده است.

در این شبهای نماز و نیایش، عشایرنشینان آتشی می افروزند و مرد و زن و پیر و جوان دور آتش جمع شده و از گذشته ها سخن می گویند. دعایی می خوانند و با خواندن سوره‌ای از قرآن کریم باز به پیشواز سحر می‌ روند.